معنی برابر پارسى اسطوره
حل جدول
کهن الگو
برابر پارسى گرافیتى
دیوار نویسى هنرى
برابر پارسى یونیزاسیون
یونش
برابر پارسى تلکس
دورنویس
برابر پارسى پروژکتور
فراتاب
برابر پارسى انرژى
کارمایه
برابر پارسی اسطوره
کهنالگو
کهن الگو
برابر پارسى سیستم ترموستات
دماپا
برابر پارسى هاور کرافت
هواناو
فارسی به عربی
اسطوره
لغت نامه دهخدا
اسطوره. [اُ رَ] (ع اِ) اسطور. اسطاره. سخن پریشان و بیهوده. سخن باطل. (غیاث). || افسانه. (مهذب الاسماء) (غیاث). ج، اساطیر:
قفل اسطوره ٔ ارسطو را
بر در احسن الملل منهید.
خاقانی.
فرهنگ واژههای فارسی سره
افسانه، داستان، استوره
مترادف و متضاد زبان فارسی
افسانه، داستان، قصه،
(متضاد) تاریخ
فرهنگ معین
افسانه، قصه، سخن بیهوده و پریشان، جمع اساطیر. [خوانش: (اُ طُ رِ) [ع.] (اِ.)]
معادل ابجد
949